برنامه زیبای اندرویدی آسمان سرخ

آسمان سرخ

 

https://myket.ir/app/Ir.red.sky.iran

این نیز بگذرد


از شیخ بهایی پرسیدند: خیلی سخت میگذرد.چه باید کرد؟شیخ میفرماید :خودت میگویی سخت میگذرد سخت که نمیماند.... پس خدا رو شکر که میگذرد نمیماند...


مناجات خودماني

به نام خداوند بخشندۀ مهربان
حاکم روز بزرگ قیامت
آنچه نزد اوست برای ما بهتر است از جلوه های این دنیا
بعد از مرگ به سوی او بازمیگردیم
به سوی خدایی که
پاک است و عیب و نقصی ندارد، ضعفی ندارد
همۀ ذرات جهان را او آفریده
به همۀ امور عالم آگاه است
سپاس و ستایش مخصوص اوست
که دیگران را به چه دلیل باید ستایش کرد؟
تنهاست و شریکی ندارد
که چه کسی قدرت شراکت با او دارد؟
مهربان است
خیرخواهترین برای انسان است
ما را به سوی خوبیها میخواند
دوست دارد که ما یک قدم در راه ضرر برنداریم
و هر نعمت و سختی که به ما میدهد برای همین منظور است.

پروردگارا به حق دوستیمان لطف بینهایتت را شامل حال من کن
که بسیار در این دوران به لطف و نزدیکی تو احتیاج دارم
به من دانایی عطا کن و سلامت جسم و ذهن
درد بزرگ من نادانی است
حقیقتهای بزرگی هست که هنوز پیدا نکرده ام
حقایقی از این جهان هستی
خدایا تو میدانی که تمام تلاش من پیدا کردن حقیقت است
اما تا با کسی درددل میکنی میگویند
منحرف شده ای، شبهه افکنی میکنی، این سخنان مال خودت نیست، از خارج دستور میگیری!
و اگر بر سخنانت اصرار کنی ...

شادم و آرام، اما فکرم همیشه مشغول است
از بس که سؤالات بزرگ و بیجواب دارم
خداوندا تنها امید من بازگشت به سوی توست.

"با حسين" يا "يا حسين"

سلام بر حسين شهيد كه شهيد شد تا ما انسان شويم

سلام بر آخرين نماز حسين در زير يورشهاي قوم وحشي

سلام بر شهادت حسين

سلام بر قامت قمر بني هاشم

سلام بر خلق و خوي علي اكبر

سلام بر شهامت قاسم

سلام بر اسارت امام سجاد و زينب

سلام بر طفل شش ماهه

سلام بر كودك سه ساله

سلام بر حبيب بن مظاهر

سلام بر حر بن يزيد رياحي

سلام بر ...

راستي شنيدين در نماز ظهر عاشورا در بابل مردم زير بارونو و واسه امام جمعه چتر گرفتنو و يه نوجوون كه ضرب و شتم ميشه به خاطر اعتراضش!؟

حسين قرار بوده اينو به ما ياد بده.آيا كسي اون لحظه حاضر شده از اون پسر دفاع كنه؟؟

بيخيال .ياد جريان قتل ميدون كاج سعادت آباد افتادم كه يه نفر داشت اونجا جون ميداد و مردم هم با استفاده از تكنولوژي فيلم ميگرفتن كه بعدا" بهش افتخار كنن.چند نفر اونجا با حسين بودن و چند نفرشون يا حسين ميگفتن و ميگن و خواهند گفت.


مهر و ماه

یکنفس ای پیک سحری
بر سر کویش کن گذری
گو که ز هجرش به فغانم به فغانم
ای که به عشقت زنده منم
گفتی از عشقت دم نزنم
من نتوانم نتوانم نتوانم
من غرق گناهم
تو عذر گناهی
روز و شبم را تو چو مهری و چو ماهی
چه شود گر مرا رهانی ز سیاهی ؟
چون باده به جوشم در جوش و خروشم
من سر زلفت به دو عالم نفروشم
همه شب بر ماه وپروین نگرم
مگر آید رخسارت در نظرم
چه بگویم ؟ چه بگویم ؟
به که گویم این راز ؟
غمم این بس که مرا کس نبود دمساز

مسابقه شعر خليج فارس

سلام

اين هم يه مسابقه جديد با جايزه

به دو نفر از دوستاي عزيزي كه بهترين شعري(اعم از دوبيتي،رباعي و...) درباره خليج فارس بگن هر كدوم مبلغ 300،000 ريال جايزه داده ميشه

شرايط:

1-شعرو در قسمت نظرات بذاريد ولي خصوصي نباشه چون قراره بعدا" جهت راي گيري به همه نمايش داده بشه

2-شعر نو و سپيد و سياه هم قابل قبوله

3-تا پايان مسابقه نظراتو تاييد نميكنم كه تقلبي نباشه

از همين حالا شروع كنيد...


وطن يعني سراي ترك تا پارس

وطن يعني خليج تا ابد فارس



داستان زيباي خدا و نوزاد

الو ... الو... سلام

کسی اونجا نیست ؟؟؟؟؟

مگه اونجا خونه ء خدا نیست؟

پس چرا کسی جواب نمیده؟

یهو یه صدای مهربون! مثل اینکه صدای یه فرشتس ، بله با کی کار داری کوچولو؟

خدا هست؟ باهاش قرار داشتم... قول داده امشب جوابمو بده.

بگو من میشنوم . کودک متعجب پرسید: مگه تو خدایی ؟ من با خدا کار دارم ...

هر چی میخوای به من بگو قول میدم به خدا بگم .

صدای بغض آلودش آهسته گفت یعنی خدام منو دوست نداره؟؟

فرشته ساکت بود ، بعد از مکثی نه چندان طولانی : نه خدا خیلی دوستت داره مگه کسی میتونه تو رو دوست نداشته باشه؟؟

بلور اشکی که در چشمانش حلقه زده بود با فشار بغض شکست وبر روی گونه اش غلطید وباهمان بغض گفت :اصلا اگه نگی خدا باهام حرف بزنه گریه میکنما...

بعد از چند لحظه هیاهوی سکوت ؛

بگو زیبا بگو، هر آنچه را که بر دل کوچکت سنگینی میکند بگو..

دیگر بغض امانش را بریده بود بلند بلند گریه کرد وگفت:خدا جون خدای مهربون، خدای قشنگم میخواستم بهت بگم تو رو خدا نذار بزرگ شم تو رو خدا...

چرا؟این مخالف تقدیره چرا دوست نداری بزرگ بشی؟

آخه خدا من خیلی تو رو دوست دارم قد مامانم ، ده تا دوستت دارم .اگه بزرگ شم نکنه مثل بقیه فراموشت کنم؟

نکنه یادم بره که یه روزی بهت زنگ زدم ؟ نکنه یادم بره هر شب باهات قرار داشتم؟ مثل بقیه که بزرگ شدن و حرف منو نمی فهمن.

مثل بقیه که بزرگن و فکر میکنن من الکی میگم با تو دوستم مگه ما باهم دوست نیستیم؟ پس چرا کسی حرفمو باور نمیکنه؟ خدا چرا بزرگا حرفاشون سخت سخته؟ مگه اینطوری نمی شه باهات حرف زد...

خدا پس از تمام شدن گریه های کودک:آدم ، محبوب ترین مخلوق من ... چه زود خاطراتش رو به ازای بزرگ شدن فراموش میکنه... کاش همه مثل تو به جای خواسته های عجیب من رو از خودم طلب میکردند تا تمام دنیا در دستشان جا میگرفت

کاش همه مثل تو مرا برای خودم ونه برای خودخواهی شان میخواستند . دنیا برای تو کوچک است ...

بیا تا برای همیشه کوچک بمانی وهرگز بزرگ نشوی ...

کودک کنار گوشی تلفن، درحالی که لبخند برلب داشت در آغوش خدا به خواب فرو رفت